روحانيان، شاعران و نويسندگان در حقيقت مرزبانان فرهنگ هر جامعه ميباشند كه با سعي و تلاش فراوان آثاري ارجمند را براي نسلهاي آينده به يادگار ميباشند كه با سعي و تلاش فراوان آثاري ارجمند را براي نسلهاي آينده به يادگار ميگذارند. پاسداشت نام و ياد آنها به گونهاي قدرشناسي نسل امروز را به اثبات ميرساند. در اين مختصر سعي شده است تنها به ياد كرد افرادي همت بگماريم كه زندگي و آثار آنان از برجستگي ويژهاي نسبت به ديگر همگنان برخوردار باشد و براي پرهيز از اطالهء سخن نام بسياري از شاعران لارستان ذكر نشده است.
1- آيهالله سيدعبدالعلي موسوي آيهاللهي
فرزند ارشد آيهالله آقا سيدعبدالمحمد، در 1339 ق در شهرستان جهرم پاي به گيتي گذارد. ايشان كه از اوان انقلاب اسلامي، امامت جمعهء شهرستان لار را بر عهده دارند مراحل عالي علم را نزد آيهالله محسن حكيم، آيهالله عبدالهادي شيرازي در نجف اشرف و آيهالله محمدحسين بروجردي در قم و آقا سيدنورالدين در شيراز به پايان برده، فقيه، حكيم، عارف، اديب و از شخصيتهاي برجسته به شمار ميرود. مقام علمي ايشان زبانزد خاص و عام بوده، در منطقهء لارستان از پايگاه مردمي والايي برخوردار ميباشد. حسينيهء رفيع اعظم كه از كتابخانهاي ارزشمند بهره ميگيرد، به همت و تلاش ايشان بنا نهاده شده است.
2- آيهالله حاج سيدعبدالمحمد آيتاللهي
فرزند ارشد آيتالله سيدعبدالحسين نجفي لاري است، كه در سال 1302 هـ.. در نجف اشرف تولد يافت و در 1310 همراه پدر به لار وارد شد. او در هشت سالگي از محضر پدر و آيتالله حاج ميرزا عبدالباقي آيتاللهي بهرهها برد و با اتمام تحصيلات مقدماتي فقه و اصول به نجف اشرف شتافته، در آن سرزمين تحصيلش را پايان بخشيد و سرانجام به لار بازگشت. در سال 1325 هـ.. كه مرحوم پدرش به شيراز عزيمت نموده براي مبارزه با قوام آماده شد، اايشان به حد كمال و به درجهء اجتهاد نايل شده بود و حوزهء علميه و درس و بحث داشت.
سيدعبدالمحمد با اصرار اهالي لار و تلاشهاي شيخ محمدحسين نخبهالفقهايي به لار وارد شد. مرحول سيدعبدالمحمد از بدو ورود به تأسيس حوزه درس و بحث همت گماشت، حوزههاي درس مرحوم والد را رونق بخشيد. از محضر ايشان فضلا و محصلاني از لامرد، داراب، رودان و ميناب، بهرههاي فراوان بردند.
در سال 1347 هـ.. با شهادت حاج علي وكيل و ورود قواي رضاخان، براي سركوبي اهالي لارستان، اوضاع داخلي متشنج شد. حضرت آيتاللهي ابتدا به گراش هجرت كرد و سپس به لار بازگشت. در سال 1308 ش. با ورود قواي رضاخان به سركردگي ياور محمدتقيخان عرب، به لار، حضرت آيتاللهي را دستگير و به شيراز تبعيد كردند آن بزرگوار چندي در زندان كريمخاني بازداشت بود و سرانجام با تلگرافهاي شديداللحن علماي گرانقدر نجف اشرف؛ حضرات آيات عظام؛ ناييني و اصفهاني، آزادياش را باز مييابد. وي در شوال 1394 هـ.. در شيراز دارفاني را وداع گفت و در جهرم، در جوار مرحوم والدش، به خاك سپرده شد.
3-محمدكاظم احمدي
در سال 1293 ش. در لار به دنيا آمد و در پنج سالگي چشمانش را از دست داده است. شعرهاي محلي او بسيار دلپذير و گنجينهاي از واژههاي محلي است.
4-آقا شيخ علي ادبي
فرزند محمدحسين، در سال 1285 ش. در لار به دنيا آمد و پانزده سال در نجف اشرف از محضر اساتيد وقت؛ آقا ميرزاباقر زنجاني، آقا ميرزا آقاي اصطهباناتي و ميرزا عبدالهادي شيرازي بهره گرفت. درياي انقلاب، اثري منظوم از اوست كه به وقايع تاريخي صولتالدوله قشقايي عليخان و زادانخان گراشي ميپردازد.
5-تائب اوزي
شيخ محمدصالح شافعي اوزي، متخلص به تائب، فرزند شيخ عبدالرحمان، در خلال سالهاي 1235 و 1254 در اوز متولد شد مقدمات عربي، فقه، تفسير و حديث را در محضر شيخ احمد كوهجي آموخت و آنگاه عازم حجاز گشت و در آنجا نزد استاد شيخ عبدالحميد درغستاني و استاتيد ديگر علوم معاني و بيان، منطق، كلام و هيئت را تحصيل كرد و چند سال در مكه مجاور خانهء خدا بود و در عرض سالهاي 1295 و 1300 كه از مكه به مدينه ميرفت در بندر »رانج« از بنادر حجاز بدرود حيات گفت، اين چند بيت از اوست:
ره عشـق است و ني راه ســلامت
نينديشـيم در ايـن راه از ملامت
بـــه تقلــيد امــــام هوشــياران
نخوردم مي، خورم اكنون ندامت
رخ ساقــي ز جام بــاده پيداسـت
بيا صوفي ببيني كشف و كرامت
ز مغرب آمد آن خورشيد و گرديد
از آن قامـت قيامت را ملامت ...
كنـد »تائب« براي صفّ عشــاق
در آن محـراب ابـرويش امامت
6-ملاعبدي اَهِلي
از شاعران روستاي »ا َهِل« لارستان بود، ديوان او در سه هزار بيت و در قالب مثنوي سروده شده است. شرح جنگهاي محلي او بسيار پر ارج مينمايد.
7-مهجور بريزي
مهجور از شاعران لارستان بود و در روستاي بريز روزگار ميگذراند. راماسكويچ منتخبي از اشعار محلي مهجور، را نقل كرده است.
8-شاه زندو بيرمي
سيدعلي اكبر، عفيفالدين به شاه زندو، از امامزادگان، علما و عرفاي مشهور بوده، كراماتي به او نسبت ميدهند در شهر بيرم مدفون است. آرامگاه او محل زيارت و نذورات بوده، سادات موسوي و زندوي بيرم از اخلاف اويند.
9-محمدابراهيم انصاري لاري
وي در سال 1339 در شهر لار ديده به جهان گشود. دبير كلي هيأت امناي كتابخانههاي سراسر كشور، مشاور وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، سردبيري نشريهء روز هفتم و مدير مسئولي نشريهء »ميلاد لارستان« از جمله فعاليتهاي فرهنگي ايشان ميباشد. از وي كتابي دربارهء »آيين وهابيت« به چاپ رسيده است.
10-مشرفالدينبن شاه حسين بيرمي
كتابي با عنوان »مرصادالاطبا« دارد كه در موزهء باستاني هندوستان نگاهداري ميشود.
11-سيدعلياكبر بيرمي
فرزند سيدشكرالله، از دانشمندان و عالمان بيرم بوده است، كه تذكره حضرت »شاه زندو« را به خط خود نگاشته است.
12-سيدمحمدباقر حجازي بيرمي
از وكلاي پايه يك دادگستري تهران و مدير روزنامه وظيفه به شمار ميآمد. اين روزنامه سياسي-اجتماعي، سه شماره در هفته منتشر ميشد و ناشر افكار دفتر نشريات ديني منشور نور بود. دو دورهء انتشار داشته، در فاصله سالهاي 1323 تا 1341 فعال بوده است.
13-آيتالله آقا شيخ محمد حقاني
به سال 1325 هـ.. در شهر »بيرم« پاي به عرصهء گيتي نهاده است. او اجازهء اجتهاد خود را از بزرگاني چون آيهالله حسين غروي اصفهاني (كمپاني)، آقا سيدابوالحسن اصفهاني و آيهالله محمدحسين ناييني و مجتهد كازروني، دريافت داشت و از مفسران، فقيهان و فيلسوفان شيعه به شمار ميآمد. ده اثر علمي از وي به يادگار مانده، كه متأسفانه تنها كتاب »عالم ارواح« در ردّ نظريات »فرويد«، از او به چاپ رسيده است. مقبرهء او در كنار آرامگاه سعدبن مبارك در بيرم قرار دارد.
14-زينالعباد درويش، مشهور به عابدشاه بيرمي
از نوادگان شاه زندو ميباشد. ديواني از او، در كتابخانهء آستان قدس رضوي، موجود است. وفات او در سال 822 هـ..، در روستاي بِرَخت در جزيره قشم، اتفاق افتاده است.
15-حجهالاسلام سيدصالح ركني
فرزند سيدعلياصغر در تاريخ 1325 ش، در شهرستان لار، ديده به جهان گشود. ايشان از حلقه درس اساتيد برجسته حوزهء علميهء قم خوشهها چيده است. آيهالله شبيري زنجاني و آيهالله محمدفاضل لنكراني از جمله اساتيدش به شمار ميروند. سيدصالح ايام تبليغي را در شهرستان لار به سر ميبرد و در راه ترويج مباني اسلام تلاش ميكند.
16-حاج سيدمحمد زاويه
سيدمحمد زاويه، به فرمان شاه عباس براي ترويج شريعت اسلام از اصفهان به لار ميآيد. سيد داراي مقام علمي والايي داشت و مورد علاقهء مردم لار بوده است. مقبرهء او در لار، نزديك امامزاده ميرعليبن حسين، واقع است.
17-ميرزا زاهد عليبن ميرزا سعدالدين لاري
پدرش ضابط ماليات بنادر بود و پس از فوت پدرش، خود نيز به همين كار اشتغال داشته است. حزين او را ديده، به سخاوت توصيف كرده است:
در شب هجر تو شرمـندهء احسـانم كرد
ديده، از بس گـهر اشك به دامانم كرد
سرگذشت شب هجران توگفتم با شـمع
آنقدر سوخت كه از گفته پشيمانم كرد...
زلف او بود »سخا« حاصل سرمايهء عمر
شاه آخــر زكفم بُرد و پريشانم كرد
18-حكيم شاه معصوم لاري و فرزندش شاه باقر
از فضلاي لار بوده، هر دو به شغل طبابت اشتغال داشتهاند و در حرفه خود از مهارت كافي برخوردار بودند.
19-ميرزا شفيعا لاري
ميرزا شفيعا شاعري نغزگو و شيوا سخت بود كه در شعر »اثر« تخلص داشته است و در لار زندگي را بدرود گفت. ديوان او در سال 1372 توسط رضا عبداللهي و انتشارات برگ حوزهء هنري به چاپ رسيده است.
20-سيدحسين شيخالاسلام
فرزند سيد زينالعابدين، از نوادگان حضرت سجاد عليهالسلام و از علماي لار بود. او در زمان پادشاهان صفوي، براي ترويج امور شرعي، از اصفهان به لار آمد، در اوايل حكومت فتحعليخان گراشي، در لار زندگي را بدرود گفت و در همان شهر مدفون گشته است.
21-محمدحسين نخبهالفقهايي
محمدحسين نخبهالفقهايي، فرزند شيخ محمدباقر، در سال 1331 در شهر لار ديده به جهان گشود. پيش از انقلاب اسلامي در كنار روحانيت منطقه عليه رژيم ستم شاهي فعاليت داشت و پس از انقلاب در ارگانهاي انقلابي بويژه بنياد مسكن انقلاب اسلامي فعاليت مينمود. در دورهء چهارم و پنجم از طرف مردم لارستان به عنوان نمايندهء مجلس شوراي اسلامي برگزيده شد. از وي دو مجموعه شعر به عنوان »نخل اميد« به چاپ رسيده است.
22-مولانا عبدالحميد لاري
او از لار به سامرا هجرت كرده، از محضر ميرزاحسن شيرازي و حاج ميرزا اسماعيل بهرهء علمي گرفت و در سال 1306، در سامرا، وفات يافت. شيخ فاضل و شيخ محمدكاظم فرزندان آن بزرگوار بودهاند.
23-سيدعبداللهبن سيد معصوم
از زهاد و دانشمندان لار بوده، كه از سادات نسابهء شيراز ميباشند. در اواخر عمرش از لار به »بنارويه« رفته و در آنجا مدفون شده است.
24-آيهالله سيدمصطفي علوي لاري
فزرند سيدعلي، در تاريخ 28 شعبان 1342 هـ.. در شهرستان لار ديده به جهان گشود و در شيراز و حزه علميه قم به تحصيل پرداخت. او عمر خود را در راه كسب علوم و معارف اسلامي، تبليغ و ترويج احكام شريعت و خدمت به محرومان و ستمندان گذراند. و سرانجام در بيستم تيرماه 1373 بدرود حيات گفت و در شهر »قم« مدفون گرديد.
25-حاج باقرآقا غفوري
حجهالاسلام والمسلمين باقر غفوري در سال 1317 هـ.. در لار پا به عرصه وجود گذاشته، در دوازده سالگي به خواندن علوم اسلامي، در محضر استاد خود مرحوم حاج ملاعلينقي رحماني جويمي، ميپردازد. در سال 1343 هـ..ش براي تكميل تحصيلات خود رهسپار نجف اشرف ميشود؛ در مدت سه سال لمعه، قوانينالاصول، معالم و منظومهء سبزواري را از استادان آن روزگار فرا ميگيرد و در سال 1346 هـ..ش به لار مراجعت ميكند. دروس تكميلي اصول و فقه را در محضر سيدعبدالحميد آيتاللهي و سيدعلياصغر موسوي و سيدعبدالعلي آيتاللهي ميگذراند. وي از واعظان شهير لار محسوب ميشود. كتابي با عنوان »گفتار غفوري« از ايشان به چاپ رسيده است.
26-فتويي
محمد فتويي متخلص به نامي از اهالي روستاي »پتو« بوده است. به ظاهر در لار وفات يافته است.
مرا چو مرغ به كوي تو آشيانه بس است
ز اشك ديدهء گريانم آب و دانه بـس است
ز آه گـرم تو نامي بسوخت شمع زبـان
فروغ مهر تو آتش شعله در زبانه بس است
27-محمدهادي كرامتي
در سال 1274 هـ.. در اوز پا به عرصه وجود گذاشت. كتاب تاريخ دلگشاي اوز، و رسالهاي موسوم به »سرورالقلوب في مناظرالمحبوب« در توصيف حضرت رسول، نوشته اوست.
اين محقق در 12 جماديالاخر 1355 هـ.. در سن 81 سالگي زندگي را وداع گفت.
28-صدرالدين كلامي لاري
شاعري شيواسخن بود و در لار روزگار ميگذرانده است:
چه سبزهاي است كه از روي آتشين برخاست
كه ديده سبزه كه از آتش اين چنين برخاست
29-ابراهيمخان لاري
شاعر، موسيقيدان و مدتي حاكم لارستان بوده است. او با اللهورديخان، فرمانرواي شيراز، جنگيد و در سال 1010 هـ.. از وي شكست خورد و يك سال بعد در بادغيسِ بلخ رخ در نقاب خاك كشيد.
بيتي زيبا از او به يادگار مانده است:
ما پي تحصيل يار و يار در دل بوده است
حاصل تحصيل ما تحصيل حاصل بوده است
30-افسردهء لاري
سيدعلياكبر مرتضوي، متخلص به »افسرده«، فرزند سيدمرتضي از سادات و بزرگان لار بوده است. وي در سال 1259 ش. پاي به عرصه وجود گذاشته، در طب سنتي مهارتي بسزا داشت. ديوان شعري دارد كه توسط مرحوم شيخ عبدالحسين نوروزي دهكويي نگاشته شده است.
طالب ديدن رويت بصري نيست كه نيست
جلوه حسـن تو اندر نظري نيست كه نيست
نكند نالهء »افسـرده« به گوشـت اثـري
ور نه فرياد شبم تا سحري نيست كه نيست
31-باقر لارستاني
بيشتر شهرت باقر به خاطر دوبيتيهايي است كه از او برجاي مانده است. آرامگاه وي در روستاي ميمونِ فداغ واقع است:
نه هر بـالا بلنـــدي مـاهتـاب است
نه هر سنگ و گلي دُرّ خوشاب است
نه هر كس يار گويي »باقر« است آن
32-بدر لاري
دارا بدر، ملقب به بدرالشعرا، در سال 1275 ش. در لار متولد شده است. اشعار او اغلب قصايد و مدايح رسول اكرم و ائمه اطهار و مراثي و نوحه ميباشد. او در سال 1333 بدرود حيات گيفت.
چو صبح خسرو خديو عالمگير
نمود عالم ملك از شعاع خود تسخير...
شريعت نبوي در زمانه بادآباد
محبّ و حامي اسلام جا به تخت و سريز
33-خضري لاري
شاعر و نويسنده بود، در روزگار صفويه در خدمت امامقليخان، حاكم فارس و لار ميزيسته است:
آن كه هرگــز نرود يك نفـس از ياد مـرا
چه شد آيا كه به يادي نكند شاد مرا
كوه كندن چه بود، كندن جان دشوار است
در ره عشــق مسنجيد به فرهـاد مرا
او در سال 1040 درگذشته است.
34-داغدار لاري
مشهدي حسن فرزند حاج ابول، به خاطر نرسيدن به وصال تخلص داغدار را براي خود برگزيد. قصايد و مدايحي دربارهء حضرت محمد صليالله عليه و اله و نيز مراثي و اشعاري در سوك شاه شهيدان سروده است.
شبي در كنج خلوت ياد از آن ناشاد ميكردم
سپند آسا زجا ميجستم و فرياد ميكردم
چو مجـنون مينشستم بر سر بازار رسـوايـي
اگر با ديگـري ميديـدمت فرياد ميكردم
35-رياضي لاري
از قاضيان لار بوده است:
قامتش گر كند هلاك مرا زير سروي كنيد خاك مرا
36-سعيدالدين لاري
شاعري پرگو بوده است.
37-صحبت لاري
آخوند ملامحمد باقر دشتي بيرمي، در بيرم به دنيا آمد و تحصيلات خود را در »روزنيز« فسا و شيراز، در محضر عالمان عصر خود، به انجام رساند. او پس از احراز مقام اجتهاد به لار بازگشته، مورد احترام مردمان آن سامان قرار گرفت. ديوان شعري از او به چاپ رسيده است. وي را در غزلسرايي سرآمد شاعران لارستان شمردهاند.
»صحبت« نه غزلسراست امروز از روز ازل سخنـــور آمــد
او در اواخر عمر از نعمت بينايي محروم ميشود و سرانجام سال 1251 هـ.. رخ در نقاب خاك ميكشد.
38-صنعت لاري
او دختر كدخداي »فداغ« بوده است. چون در هنرهاي زنانه تبحر داشته، در اشعار خود، صنعت تخلص ميكرده است.
هركس كه ديد جلوه و طور و اداي تو
گر خود ملك بودي، بشدي مبتلاي تو
جز سجدهء بتان نكند تا به روز حشر
زنّار زلــف هــر كه بديد از قــفاي تو
او سرانجام در سال 1264 چشم از جهان فرو ميبندد.
39-عادل لاري
از فرمانروايان لارستان بود، نسبش به »گرگينِ ميلاد« ميرسد. او علاوه بر حكومتداري، شاعر نيز بوده است.
كهن شد قصهء مجنون حديث درد من بشنو
به هر افسانه، عمر خود مكن ضايع سخن بشنو
او سرانجام در سال 992 يا 950، به زخم كارد، چشم از جهان فرو ميبندد.
40-عبدالغفور لاري
مولانا عبدالغفور لاري، ملقب به رضيالدين، از مشاهير لارستان در اواخر قرن نهم و اوايل قرن دهم هجري و از شاگردان برجستهء مولانا عبدالرحمان جامي است. از محل تولد وتحصيل وي اطلاع چنداني در دست نيست. بيشترينهء حيات خود را در شهر »هرات« به سر آورده است؛ جامع فضل و دانش بوده، آن گونه كه »جامي« در حق وي ميگويد:
آن جا كه فهم و دانش مرغي بود شكاري
بازي« است تيز رفتار، عبدالغفور لاري
وي تأليفهاي زيادي داشته كه برخي شناسايي شده و به چاپ رسيده است. آثار شناخته شدهء او عبارتند از:
الف) تكملهء حواشي نفحاتالانس: كه به خواهش فرزند جامي به تحرير درآورده است. اين اثر در سال 1343 ش. در كابل و به اهتمام »بشير هروي« به چاپ رسيده است.
ب) شرح دُرّه فاخره: اين كتاب شرح و توضيحي است دقيق در زمينهء مذهب صوفيه و متكلمان و حكماي متقدم.
ج) حاشيهاي بر الفوائدالضيائيه: نوشتهء عبدالرحمان جامي.
د) ترجمه و شرح اصولالعشره: اصولالعشره كتابي است در چگونگي سير و سلوك عرفان نوشتهء محمدبن عبدالله خوارزمي مشهور به نجمالدين كبري كه عبدالغفور آن را ترجمه و تحشيه كرده است.
او سرانجام در صبح يكشنبه پنجم شعبان سال 912 هـ.. در هرات وفات يافت و در جوار مقبره مرشدش مدفون گرديد.
41-عوضخان لاري
از شاعران قرن دوازدهم هجري بوده، در لار حكومت ميكرده است:
ز آه جهان سوز بستم دهـــان را
چو خورشيد در دل شكستم سنان را
سليماني من همين بس كه هرگز
بــه آزار مــوري نبسـتم عنـــان را
42-قطبالدين لاري
منجم و رياضيدان برجستهء عصر خود بوده است. حل و عقد، حلالمسائل لاري، رسالهء مسائل في احكامالنجوم، تعليق و حاشيه بر »اختيارات« امام فخرالدين رازي و تعليق بر »سي فصل« از خواجه نصير طوسي از جمله آثار اوست آن بزرگمرد در لار زندگي را بدرود گفت.
43-كشفي لاري
سيدروحالله كشفي فرزند سيدمحمود، از شاعران و بزرگان لار بوده، در سال 1341 هـ..ش بدرود حيات گفته است.
آيــنهء حقنمـاست روي محمـد
ديده حق بين بود به سوي محمد
خواهي اگر سرفرازي دو جهان را
پاي مكش »كشفيا« زكوي محمد
44-كمالالدين لاري
ميركمالالدين حسينبن محمدبن فخرالدينبن علي لاري، از استادان محمد مصلحالدين لاري در شيراز زندگي ميكرد. او از شاگردان علامه جلال دواني بوده است.
45-مجتهدي لاري
ابوالحسن مجتهدي از معلمان قديمي لار و از بنيادگذاران مدرسهء دولتي در شهر لار بوده است. او شعر ميسروده و از خطي نيكو برخوردار بوده است.
46-محبوبي لاري
اين دانشمند بزرگ استاد جلالالدين محمدبن اسعد دواني معروف به صديقي بود و از بزرگان قرن هشتم و اوايل قرن نهم به شمار ميآمد.
47-مُحبّي لاري
از شاعران قديمي لار است. شرح كاملي از شخصيت و مقام علمي او در دست نيست:
دوست جاي ديگر و من ماندهام در كوي دوست
كز در و ديوار كوي دوسـت آيد بـوي دوست
48-محيالدين لاري
از شعراي لار و شاگرد ملاجمال دواني بوده است. در زمان شاه تهماسب صفوي به زيارت بيتاللهالحرام رفته، در مراجعت مثنوي فتوحالحرمين را به نظم درآورده است.
وفات او بين سالهاي 915 تا 951 هـ.. است و مقبرهاش در شيراز ميباشد.
49-مصلحالدين لاري
مصلحبن محمد انصاري لاري از علماي رياضي و هيئت بوده، شرح فارسي هيئت قوشچي را به سفارش محمدشاه غازي هند نگاشته است. در لار ديده به جهان گشود، به شيراز سفر كرد و در خدمت ميرغياثالدين منصور شيرازي و ملاصدرالدين و ميركمالالدين حسينبن محمدبن فخرالدين علي لاري به اكتساب علوم پرداخت.
مرأتالادوار و مرقاتالاخبار، حاشيه بر شرح علامه دواني بر تهذيبالمنطق تفتازاني، حاشيه بر شرح قاضي مير بر هدايهءاثيرالدين ابهري و حاشيه بر شرح هدايهء ميبدي از جمله آثار اوست. علاوه بر اين مولانا لاري پزشكي نيز ميدانست و در دربار عثماني به طبابت اشتغال داشت.
50-آخوند ملامحمدباقر لاري
اصل ايشان از اهالي جويم بوده، امّا پدرش در شهر لار متوطن ميشود. پس از تحصيلات عالي به درجهء اجتهاد نايل ميگردد. در لار عهدهدرا امور حسبيه بوه و عمري به زهد و تقوا به سرآورده است. شيخ محمدباقر غفوري از نوادگان آن جناب است. ملامحمدباقر شعر نيز ميسرود، وفات وي در سال 1288 اتفاق افتاده است. آرامگاه او در شهر قديم لار در كنار مسجد واقع و مورد احترام خاص و عام است. از او يك كتاب اخلاقي بازمانده كه در تملك نگارنده است.
51-مولانا نصرالله لاري
از دانشمندان بود تحصيلات وافري داشت و در لار روزگار ميگذراند.
52-ميرزا مصطفي مستوفي ديواناعلا
در اوايل جواني از بيرم به شيراز ميرود و به تحصيل علوم ادبي و نحو ميپردازد. مدتي نايب توليت آستان قدس رضوي بوده است.
53-استاد سيدمصطفي مصطفوي
در سال 1305 در شهر لار به دنيا آمد. او فرزند سيدحسن بوده، خط را از مرحوم پدرش فرا گرفته است. علاوه بر اين از محضر بزرگاني چون استاد سيدحسن ميرخاني، استاد غلامحسين اميرخاني و يدالله كابلي نيز بهرهء وافر برده است.
54-سيدعلاءالدين مورخ لاري
فرزند سيدجواد، در سال 1273 ش. در خانوادهاي روحاني در لار چشم به جهان گشود. مورخ لاري، در جريان سالهاي نهضت نفت، با انتشار روزنامهء »لارستان« به سلك روزنامهنگاران درآمد و علاوه بر روزنامهنگاري به نگارش »تاريخ لارستان« پرداخت.
او در سال 1359 ش. بدورد حيات گفت و در تهران مدفون شد.
55-سيدعبدالحسين موسوي لاري دزفولي
سيدعبدالحسين فرزند سيدعبدالله موسوي دزفولي لاري، از مجتهدان مبارز و آزاديخواه جنوب ايران بود. وي در پي درخواست حاج علي وكيل به امر ميرزاي شيرازي، در سال 1309 هـ..، از نجف اشرف به لار آمد. در همان آغاز ورود حوزهء علميه تأسيس نمود و سنت متروك نماز جمعه را احيا كرد. سيد به ولايت فقيه عقيدهء راسخ داشت و حكومت اسلامي را از شئون فقيه عادل و جامعالشرايط ميدانست. وي با شجاعت بينظير فتواي وجوب انحلال سلسلهء قاجاريه را صادر كرد و نوشت: »واجب است، تبديل سلطنت امويهء قاجاريه به دولت حقهء اسلاميه«
بنابراين و در پي چنين اعتقادي حكومت اسلامي را در لارستان برقرار كرد و چند قطعه تمبر ويژه حكومت اسلامي لارستان طبع و نشر نمود. به دنبال آن خانهاي منطقه را سركوب كرد و سالها در راه استقرار مشروطهء مشروعه به مبارزهء بيامان پرداخت. پرچم سبز »نصرمنالله و فتح قريب« را برافراشت و در سايهء رهبري وي اهالي لارستان حديث »الاسلام يعلو و لا يعلي عليه« را بر كلاه و دستار خويش نوشتند.
در جنگ جهاني اول حكم جهاد صادر نموده، مردم جنوب را، به رهبري صولتالدوله قشقايي و ناصر ديوان كازروني، به جنگ با نيروهاي متجاوز انگليس فرا خواند.
آوازهء حكومت اسلامي لارستان به رهبري آيتالله مجاهد سيدعبدالحسين لاري، با پخش رسالهها و كتابهاي ايشان توسط طلاب حوزه علميه لار در تمامي نقاط ايران پيچيده، همراهانش را بيشمار ساخت.
حركتهاي اصولي رهبر لارستان موجب اتحاد مذاهب شيعه و سني در منطقه گشته، پايگاه اجتماعي رهبران الهي ديگر را فراهم آورد؛ به گونهاي كه وقتي فرمان مشروطيت صادر شد، سيد مجاهد، به دعوت انجمن ملي فارس، به شيراز وارد گرديد و مورد استقبال بينظير مردم شهر قرار گرفت.
»سيد به همراه هفتاد تفنگچي در آستان مقدس شاهچراغ سنگر ميگيرند و با نيروهاي دولتي فارس درگير ميشوند. اين كشاكش سه ماه بيشتر در ميان بود.«
در اين درگيريها، شيخ زكريا دارايي، جبهه شرقي، مصباح ديوان اوزي و حسين حاجآبادي، جبههء جنوبي و مسئوليت عمليات در نواحي بندرعباس و لنگه را بر عهده داشتند. در جبههء غربي لارستان نيز سيد حاجيبابا بيرمي و غلامحسينخان وراوي به مقر مستبدان حمله ميبردند و همچنين زائر خضرخان تنگستاني و شيخحسينخان چاه كوتاهي كه در جبههء بوشهر مشغول فعاليت بودند صولتالدوله قشقايي، تجار شيراز و روحانيت حوزه علميه نجف اشرف به عنوان نيروهاي نظامي-فكري سيدلاري را در انجام مبارزات و پيشبرد اهداف اسلامي مدد ميرساندند.
56-آيهالله سيدعلياصغر موسوي
فرزند آقا سيدعبدالحسين لاري تا زمان وفات پدر (1342 هـ) در جهرم و از حوزهء درس پدر و برادر گرانقدرش، حضرت آيتالله سيدعبدالمحمد بهره ميبرد. در سال 1346 هـ.. براي تكميل تحصيلات عازم نجف اشرف گرديد و هفت سال تمام در آن ديار به تكميل معلومات و تهذيب نفس پرداخت؛ او از محضر مرحوم محقق ناييني و علامه اصفهاني (كمپاني) بهرهمند شده، سرانجام به مرتبهء اجتهاد و اجازهء مطلق از طرف آنها نايل گرديد.
در سال 1353 هـ.. بنا به خواهش اهالي لارستان بدانجا عزيمت و به جاي پدر فقيد مرجع امور شرعي مسلمانان لارستان و مناطق اطراف شد. آن شخصيت عاليقدر علاوه بر جنبههاي زهد، تقوا و فضيلت، در راه تقويت مباني روحي و مذهبي جامعه و سالمسازي محيط از فساد وتباهي و تربيت طلاب نيز تلاشي چشمگير داشت.
خدمات اجتماعي، سياسي و علمي ايشان بلندي نظر، آيندهنگري و بينش عميق وي را آشكار ميساخت؛ كه به چند نمونه اشارت ميشود:
الف) در زمينه كشاورزي مردم را تشويق و ترغيب مينمود
ب) در جهت خودكفايي اقدام به تاسيس كارخانهء پارچهبافي در لار و چادربافيدر شهر كورده نمود. او عقيده داشت با مصرف توليدات داخلي به خودكفايي نزديك ميشويم.
ج) در مورد رفاه اجتماعي؛ با همكاري مردم اقدام به تأسيس كارخانهء برق نمود، در حالي كه جز قسمتي از شيراز هيچ يك از شهرهاي استان فارس برق نداشت.
از ايشان كتابها و رسايلي باقي مانده، كه در يك مجلد به طبع رسيده است:
1- نقطه اتكاي شيعه
2- حجاب و پردهداري
3-ردّ و انتقاد بر كتاب كليد فهم قرآن
4-احتياج بشر به پيغمبر و امام
5-كتابي پيرامون امامت و ملاك سعادت بشر و چند رساله ديگر وي در 57 سالگي (1374 هـ) بدرود حيات گفت و در آرامگاه خانوادگي در جهرم مدفون گرديد.
57-حجهالاسلام والمسلمين سيدمجتبي موسوي لاري (ركني)
فرزند سيدعلياصغر ركني، به ترايخ 1314 هـ..ش. در شهرستان لار متولد شد. او از محضر امام خميني (ره) آيهالله مشكيني، آيهالله حسين نوري و آيهالله آقا شيخ باقر سلطاني بهرهمند شد. در همان اوان جواني به نويسندگي روي آورد و براي نسل جوان كتابهايي پرارزش نگاشت. رسالت اخلاق، سيماي تمدن غرب، اصول و مباني اعتقادي در چهار جلد و دهها كتاب ارزشمند ديگر كه به پنج زبان زندهء دنيا ترجمه و براي ترويج احكام اسلامي به اقصي نقاط جهان ارسال شده است. گروه بسيار ياز تشنگان حقيقت و شريعت اسلامي با روشنگريهاي حضرت ايشان به دين مبين اسلام گرويدهاند. آقاي ويروگو محمد امين، از كشور بوركينافاسو در نامهاي به آقاي سيدمجتبي موسوي لاري چنين مينويسد:
موسس محترم مركز نشر معارف اسلامي در جهان در جمهوري اسلامي ايران، سلام عليكم و رحمهالله-نخست احترام و تحيات قلبي و خالصانهء خود را به حضور شما تقديم ميدارم سپس به استحضارتان ميرسانم كه كتب ارسالي از سوي مركز نشر معارف اسلامي با خوشوقتي دريافت كردم و پيرو نامهء قبلي به اطلاعتان ميرسانم كه تصميم گرفتهام به لحاظ علاقهاي كه براي ارتباط با جمهوري اسلامي ايران دارم در شهر كنفوس شعبهء مركز نشر معارف اسلامي شما را راهاندازي كنم و به آگاهي شما ميرسانم كه همهء مسلمانان و ساكنان شهر كنفوس چشم انتظار ورود شما به اين شهر هستند تا شعبهء مركز نشر معارف اسلامي خودتان را افتتاح فرماييد و ما را خرسند و مشعوف سازيد.
از سوي ديگر مسلمانان الجزايري نيز ميخواهند در آخر سال 1995 ميلادي شعبهء مركز ديگري را راه بيندازند و مسئول اين كار شخصي از كشور ساحل عاج است كه مردم علاقه و رغبتي براي راهاندازي مركز الجزايريها از خود نشان نميدهند بنابراين از شما جداً تقاضا داريم كه سعي و تلاش خود را براي مسافرت به كشور ما و افتتاح شعبهء مركز نشر معارف اسلامي خودتان در ماه اوت يا سپتامبر سال جاري را بنمائيد و در پايان با خوشوقتي به اطلاعتان ميرسانم كه پس از دريافت و توزيع كتابهاي ارسالي مركز شما دو نفر از اهالي شهر ما به دامن اسلام روي آوردند و شهادتين را بر زبان جاري ساختند: اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسولالله.
شما را به خدا ميسپارم. ارادتمند: ويروگو محمد امين از كشور بوركينافاسو
اينك روزانه دهها نامه از كشورهاي اسلامي و غير اسلامي به مركز معارف اسلامي رسيده، از ايشان تقاضاي ارسال كتابهاي ترجمه شده ميكنند.
58-ميرزا اشرف جهان و ميرمحمدتقي لاري
هر دو از سرشناسان لار و از نيكوكاران بودهاند. اشرف جهان در اواخر عمر به نجف ميرود، مجاورت اختيار كرده، در همان ديار نيز وفات ميكند. ميرمحمدتقي در لار زندگاني را بدرود گفته است.
59-آقا شيخ محمدباقر نخبهالفقهايي
فرزند محمدحسين، در سال 1308 در لار به دنيا آمد و از محضر آقا شيخ غلامحسين اديب، آقا شيخ محمدحسين نخبهافقهايي و مرحوم پدرش استفاده برد. كشكول نخبه و رسالت حضرت محمد صليالله عليه و آله از جمله آثار اوست.
60- آقا شيخ محمدحسن نخبهالفقهايي
فرزند شيخ محمدحسين و متولد 1282 شمسي در شهر لار است. او در همان شهر و نزد پدر بزرگوارش مدارج علمي را يكي پس از ديگري طي كرد. كتابخانهاي غني و نسبتاً بزرگ در شهر جديد تاسيس نمود، هيجده رساله در زمينهء احكام و مسائل اسلامي انتشار داده كه نشان از ژرفاي دانش او دارد. اين بزرگمرد در 88 سالگي، در سال 1370 ش در شهر لار، بدرود حيات گفت.
61-شيخ محمدحسين نخبهالفقهايي
محمدحسين فرزند ملامحمدباقر، در حدود سلا 1392 هـ.. در لار ديده به جهان گشود. به خاطر علاقه به علوم ديني در كسوت طلاب درآمد. با جد و جهد به تحصيل پرداخت و از استاداني چون: سيد عبدالمحسن مُهري، سيدعبدالباقي آيهاللهي و آيهالله سيدعبدالحسين لاري بهره گرفت. سپس به نجف اشرف رفت واز محضر مرحوم آيهالله آخوند ملامحمدكاظم خراساني و آيهالله شيخعلي قوچاني كامياب شد. در فقه و حديث سرآمد بود. اجازهء اجتهاد خود را ازمرحوم ناييني، غروي اصفهاني و شيخعلي ابيوردي دريافت داشت. كتابي با نام »مجمعالشتات« از او به چاپ رسيده است. وي با تحريم خريد و فروش كالاهاي خارجي، از قبيل چاي و قند و دخانيات با مرحوم آيهالله سيدعبدالحسين لاري همصدا بود و تا پايان عمر از اقلام ذكر شده، استفاده نكرد. اين بزرگوار كه در تقوا و عدالت نمونه بود، سرانجام در هفدهم جماديالاول سال 1362 هـ..، در سن هفتاد سالگي در اثر بيماري حصبه، دار فاني را وداع گفت و در قبرستان »كوريچان« مدفون گرديد.
62-سيدالعلماءالابرار آقا سيدمحمدحسين نسابه
فرزند آقا سيدمحمدباقر در لار پاي به عرصهء وجود گذاشته، در مدرسه علميه منصوريه، فقه و اصول را، در خدمت آيهالله سيدعبدالحسين نجفي لاري آموخت و امامت جماعت مسجد امامزاده ميرعليبن حسين، را به عهده گرفت. امامزاده او جنب امامزاده و نزديك در مسجد قرار دارد.
63-حجتالاسلام والمسلمين سيدمحمدحسين نسابه
سيدمحمدحسين (حسين) فرزند سيدمحمدحسين. در 1318 ش. در شهرستان جهرم پاي به عرصهء وجود نهاد. پس از گذراندن درسهاي كلاسيك مرسوم در جهرم، براي دريافتن علوم قديمي به شيراز رهسپار شد و مدت چهارسال از محضر آيهالله دستغيب، آميرزا علياكبر ارسنجاني، آقاي نجابت، آقاي سيدحسن آيهاللهي، آقاي كلواري و حاج عالم، بهره برد. آنگاه براي تكميل دروس سطح و خارج به قم مشرف شد و در حلقه درس و بحث حضرت امام خميني، آيهاللهالعظمي گلپايگاني و آيهالله فاضل لنكراني شركت نمود. حضور هميشه و فعال ايشان در دروان انقلاب اسلامي و روشنگري نسل جوان در آن ايام زبانزد خاص و عام است و بيشترين سهم را در راهاندازه اعتراضهاي خياباني عليه رژيم ستمشاهي داشت. او هماينك امام جمعهء موقت لار است.
64-حاج شيخ عبدالحسين نوروزي
حجهالاسلام والمسلمين نوروزي به سال 1397 ش. در شهر »دهكويه« چشم به جهان گشود. از كودكي به دروس علمي قديم علاقه نشان داد و به كسوت عالمان درآ/د. وي علاوه بر مقام والاي فقهي و داشتن اجازهء اخبار و حديث از جانب علامه اميني-صاحبالغدير-خوشنويسي نامدار و سختكوش بود. كتابخانهء شخصي او سرشار از مجموعههاي نفيس خطوط قدماست كه چند دفتر از آن در آستانهء چاپ و انتشار قرار دارد. نخستين مجموعه اين خطوط نفيس در بهار سال 1374 به همت دكتر محمود طاووسي منتشر شد.
او در سال 1367 ش. بدرود حيات گفت. اسد نوروزي، شاعر تواناي لارستني برادرزاده اوست.
65-دكتر احمد اقتداري
دكتر اقتداري در سال 1304 شمسي در شهر لار به دنيا آمد، او پس ازتحصيلات ابتدايي و عالي، چندين سال در دانشكده حقوق دانشگاه تهران به تدريس پرداخت. در مسائل گوناگونِ فرهنگ، تاريخ، زبان و ادبيات و خليج فارس تأليفات متعددي دارد. براي آگاهي بيشتر از شرح زندگي ايشان، كتاب كاروانِ عمر، كه خاطرات هفتاد سال عمر اوست، منبعي مطمئن و پربار است.
66-دكتر محمدباقر وثوقي
وي در سال 1337 در شهر لار به دنيا آمد و پس از تحصيلات ابتدايي و متوسطه، از دانشگاه تهران، در رشته تاريخ، درجهء دكترا دريافت داشت. او نويسنده و تاريخنگار لارستان به شمار ميرود و كتابهاي »لار، شهري به رنگ خاك«، »تاريخ لارستان«، »لار و جنبش مشروطيت«، »خنج، گذرگاه باستاني لارستان« از جمله آثار اوست.
No comments:
Post a Comment