اين شهر در جنوب استان فارس، در حدفاصل شهرستانهاي داراب، جهرم، فيروزآباد و استان بوشهر و هرمزگان واقع شده و مساحت آن 667/33 كيلومتر مربع است، از نظر وسعت بزرگترين شهرستان استان فارس به شمار ميرود و ارتفاع آن از سطح دريا 915 متر ميباشد.
جمعيت
اين شهرستان، برابر سرشماري سال 1355 داراي 183921 نفر و مطابق سرشماري سال 1370 داراي 202000 نفر جمعيت است. از نظر تقسيمات كشوري شامل شش بخش: مركزي، جويم، خنج، اوز، گراش و بيرم ميباشد.
لار امروز شامل دو بخش نزديك بههم است، بخش جديد پس از زلزلهء سال 1339ش. در شش كيلومتري شهر كهن بنا شده، با يك بزرگراه به آن پيوند خورده است.
شهر قديمي لار در دامنهء كوهي قرار دارد كه بر فراز آن بقاياي دژي به نام »اژدها پيكر« موجود است. شهر با كوچههاي تنگ و ديوارهاي بلند خانهها مشخص است، كوچهها اغلب در جهت آبانبارها كشده
شده، بافت قديمي شهر متأثر از وضعيت آبانبارها ميباشد. منازل شامل حياطي است كه در چهار طريف آن ساختمان قرار دارد و هر سمتي براي فصل معيني مناسب است. اين خانههاي كاهگلي داراي بدگير و سرداب براي مقابله با گرما ميباشند. متأسفانه اين ويژگي، كه از اصول معماري سنتي مناطق گرم و خشك شمرده ميشود، در لار جديد لحاظ نشده است.
بيتوجهي طراحان اين شهر را بايد در شاخصهاي اقليمي درجهء حرارت و بارش جست و جو كرد. درجه حرارت بارندگي حكايت از خشكي حاكم بر اين شهر دارد، بطوري كه مجموع تبخير ساليانه به بيش از سه هزار ميليمتر ميرسد كه حدود 16 برابر بارش متوسط ساليانه (حدود 188 ميليمتر) ميباشد. بنابراين در طراحي و ساخت شهرهاي مناطق گرم و خشك مانند لار، ميبايست از تكنيكها و امكاناتي استفاده نمود كه نه تنها اثر اين عوامل نامساعد جوي را تشديد نكند، بلكه از آثار مضّر آن نيز بكاهد، امّا در شهر جديد لار به اين واقعيات توجه كافي نشده است، و خانهها با شيرواني-كه مخصوص شهرهاي برف و بارانخيز است-مسقف شده است.
ويژگيهاي اقتصادي
كشاورزي و دامپروري بيشتر نيروي كار منطقه را جذب كرده، صنعت و خدمات پيشهء عمدهء اهالي است: كم آبي، هواي نامساعد و شوري اراضي اين شهرستان، بويژه در نواحي جنوبي، كشاورزي را با محدوديتهايي روبهرو كرده است. محدوديتهايي كه وابستگي به باران را بايد مهمترين آنها دانست. در بارندگيهاي لارستان دو ويژگي به چشم ميخورد: اوّل اينكه بيشترين بارندگي در ماههاي دي و بهمن صورت ميگيرد، زمان بارش اندك و به علت سردي هوا ميزان تبخير پايين است.
دوم اينكه كمترين بارندگي در تير و مرداد يعني گرمترين ماههاي سال تحقق مييابد. در سالهاي اخير به همت كشاورزان، اين منطقه در رديف ساير شهرهاي زراعي استان قرار گرفته، آنگونه كه آمار و ارقام نشان ميدهد فروش گندم مازاد بر مصرف زارعان مناطق مختلف لارستان كه در سال 1367 معادل 3300 تن بود، در سال 1372 به 35500 تن افزايش يافته است.
جويم، درز و سايبان، شرفويه، صحراي باغ، دهكويه، بريز، كاسهدار، سيفآباد، كورده، خنج و گراش از مناطقي هستند كه استعدادهاي سرشاري براي كشت گندم دارند.
مهمترين محصولات لارستان، گندم، جو، خرما، پنبه و صيفيجات ميباشد. دامداري به صورت كوچنشيني و سنتي در اين منطقه رواج دارد و معادن سنگ ساختماني، گچ و آهنك مورد بهرهبرداري قرار گرفته است.
كارخانهء سيمان لارستان يكي از پروژههاي مهم استاني به شمار ميرود، كه در راستاي بهينهسازي اقتصاد منطقه و ايجاد فرصتهاي شغلي با مشاركت مردم مراحل اجرايي آن آغاز شده است. راهاندازي اين كارخانه ميتواند علاوه بر تأمين نياز سيمان لارستان زمينهء صادرات آن را نيز فراهم آورده، منطقه را از حالت مصرفي صرف به سوي توليد و باروري سوق دهد.
روند شاخصهاي مراكز توليد نشانگر اين واقعيت است كه تحرك، اشتغالزايي، رونق كار و بهبود وضعيت اقتصادي-اجتماعي تنها در سايه توليد و فعاليتهاي صنعتي تحقق مييابد. بنابراين با ايجاد مراكز صنعتي و اقتصادي ميتوان اين منطقه را پويا و متحول كرد.
تأسيس چنين مراكزي با عنايت به اينكه اكثر مردم براي امر اشتغال به كشورهاي حاشيهء خليج فارس مسافرت ميكنند و با درآمدهاي فراوان به زادگاهشان باز ميگردند، امري قابل دسترسي و امكانپذير مينمايد.
صنايع دستي، بيشتر شامل سفالگري و حلواپزي، نيز در مراكز اين شهرستان رواج دارد. حلواي مسقطي، حلواي معروفي است كه به عنوان سوغات لار، شهرت يافته است.
مهوه غذاي سنتي منطقهء لارستان است، كه با شيوهاي خاص و مهارتي ويژه، توسط زنان ساخته شده، فقير و غني از آن بهره ميگيرند. و آن را از ساختههاي مادر گرگين ميلاد ميدانند.
انقوزه، كه در كوهستانهاي لار به دست ميآيد، مصرف دارويي دارد و يكي از اقلام صادراتي منطقهء لارستان به خارج از كشور ميباشد. درخت آن به اندازهء يك متر و نيم، برگش شبيه برگ كلم و گل آن چتر مانند است.
»چون انقوزه در نواحي گرم لار و ساير مناطق شبيه آن ميرويد، ميتوان به اين نتيجه رسيد كه اين گياه به آب و هوايي گرمتر و ارتفاعي كمتر نياز دارد. بيشتر محصول صمغ انقوزه به هندوستان صادر ميشود و در آنجا مصارف خوراكي دارد. مصرف طبي آن در ايران بسيار است و بخصوص در درمان رعشه و تشنج به كار ميرود.
لار ولايتي است حارّه و آبش ناگوار است
و امّا ميرسيم به مشكل هميشهء لار؛ يعني آب. منطقهء لارستان در زمينهء كمبود سفرههاي زيرزميني آب شيرين، يكي از محرومترين مناطق كشور است و در طول تاريخ همواره تازيانهء تشنگي را بر گُرده خويش متحمل شده است.
مردمان پيش از اين، با بهرهوري از استعدادهاي ذاتي خود در ساخت بركه، دهنشير و قنات، توانستهاند گوشهاي از مشكلات مربوط به كمبود سالانه آب را برطرف سازند، ولي با اين حال مشكل همچنان باقي است. استفاده از بركهها هم اكنون نيز امري عادت است و با وجود غيربهداشتي بودن آنها چارهاي ديگر به نظر نميرسد. هرچند شبكه آبرساني شهر لار در سال 1338 مورد بهرهبرداري قرار گرفت. در 1340 توسعهء يافت و در 1350 به همت ادارهء كل مسكن و شهرسازي استان فارس تكميل شد ولي متأسفانه عليرغم كليه اقدامهاي انجام شده، اكنون نيز شهر از وضعيت آبرساني مناسب برخوردار نيست؛ مردم همچنان از شوري آب رنج ميبرند و سازمان آب ناگزير آب شيرين چاههاي گراش را، به وسيلهء تانكر، در شهر توزيع ميكند.
در پنجاه سال پيش-1325 هـ..ش-مردم لار با تلاشهاي آيهالله سيدعلياصغر موسوي لاري، براي حل اين مسكل، سدي در منطقهء كوند (Kovand) احداث كردند، امّا گويا چندان موفقيتي در پي نداشته است.
اينك با توجه به بهرهبرداري اصولي از آبهاي سرگردان-كه يكي از اهداف ارزنده دولتمردان جمهوري اسلامي است-قرار است، پس از سالها انتظار و بررسيهاي مختلف، سرانجام پروژهء »سد سلمان« بر رودخانهء قرهآقاچ (در ناحيه قير و كارزين) به مرحلهء اجرا درآيد. اميد كه در سايهء حكومت اسلامي اين طرح 200 ميليارد ريالي هرچه زودتر، به بهرهبرداري برسد و نقيصهء آب گواراي لارستان برطرف گردد.
دروازهها و محلههاي قديمي لار
شهر لار، كه پس از زلزلهء سال 1339 ش. نيمه ويران مينمود، به همت عالي مردم بازسازي و بخش جديدي نيز، در حدود 6 كيلومتري لار قديم، بدان افزوده شده است. شهر قديم لار از چهار دروازه بهره ميبرد:
1- دروازهء شريف، كه به طرف جهرم، داراب، فسا و شيراز گشوده ميشد.
2- دروازهء غربي كه سمت گراش، ارد، فداغ بيرم، اشكنان و ... قرار داشت.
3- دروازهء جنوب كه به طرف صحراي باغ، بستك و بندرلنگه باز ميشد.
4- دروازهء شرقي كه به سوي سبعهجات و بندرعباس ميرفت.
همچنين محلههاي لار قديم از اين قرار بوده است:
1- محلهء جاشهر (كه در اثر زلزله خراب شده است)
2- محلهء سادات (در نزديكي مسجد جامعه و پشت آبانبار محدعلي بيگ ميباشد)
3- محلهء گودو (كه در اثر زلزله خراب شده است)
4- محلهء پاقلعه (در دامنهء قلعه اژدها پيكر واقع است)
5- محله خواجه فضلالله (هم اكنون واقع در جنب بنياد شهيد است)
6- محلهء پير غيب (از حسينيه بني زمان شروع و به طرف بركهء مشهور به بركه »آقا« ميباشد)
7- محلهء دمگاله (از زينبيه كنوني تا پشت قلعه امتداد دارد)
8- محلهء آقا شمسايي
9- محلهء نو (احتمالاً پس از زلزله عصر صفوي كه بافت شهري دگرگون شده ساختهاند)
10- محلهء قنبرعلي بيگ
11- محلهء كوريچان (در اطراف گورستان كنوني لار واقع است)
12- محلهء كوهويه (كووبو)
... و در آغاز »لاد« بود
سرزمين لار در آغاز تحت عنوان »لاد« شناخته ميشد و لاد يعني اساس و بنياد هر چيز. علاوه بر اين »لاد« نام يكي از پسران حكام قديم پارس بوده است. او اين شهر را بنا نهاد و بدين ترتيب نام خويش را در منطقه به يادگار گذارد. در يكي از چاپهاي شاهنامهء فردوسي اين بيت آمده است:
سپاهان به گودرز كشواد داد به گرگين ميلاد هم »لاد« داد
تغييرشكل حرف »د« به »ر« يكي از تغييرات خيلي دقيق در زبان ارمني، لهجههاي درياي خزر و گوش تاتي ميباشد. اَلار، نام يكي از دهكدههاي باستاني و ساحلي منطقه هزو و سيف يا ارسيف بوده، كه رقيب اردشير در آنجا زندگي ميكرده است. امروزه در بخش اوز، روستايي به نام »گلار« وجود دارد كه ممكن است با »گولار«ي كه »نولدكه« آلماني در ترجمهء كارنامك از آن نام ميبرد، بيارتباط نباشد.
No comments:
Post a Comment